عشق ونفرت...

خسته وکوفته اومدم خونه، خواهرم رو در پذیرایی یادداشت گذاشته " یه یادداشت گذاشتم تو اتاقت برو بردار".رفتم اتاق دیدم نوشته" سرت کلاه گذاشتم.یادداشت اصلی پشت همون برگه ایی که رودر بود" رفتم پشت کاغذ رونگاه کردم میدم نوشته "یه یادداشت تویخچال زیر ظرف میوه ها" .منم حرصم گرفت بدون توجه به یادداشت یه نیمرودرست کردم وخوردم.....

بعدناهار یادداشت زیر ظرف میوه روخوندم دیدم نوشته" مارفتیم خونه ی خاله اما مامان برات پیتزاکه دوس داری درست کرده گذاشته تو فر ، اما اگه نیمرو خوردی دیگه پرخوری نکن بذار اومدم باهم میخوریم...

خداوکیلی من سرمو کجابکوبم.......



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در یک شنبه 27 مرداد 1392برچسب:,ساعت20:32توسط zahra | |